به گزارش مشرق، خیلیها حنیف عمرانزاده را با شخصیت جالب توجهی که دارد میشناسند. مدافع استقلال به دلیل جثه تنومندش در بین هم تیمیهایش به «بچه غول» معروف است ولی این تنها معرف شخصیت او نیست. رفتارها و شوخیهای عجیب عمرانزاده زبانزد بازیکنان، مربیان و هواداران فوتبال است و بارها و بارها به سوژه عکاسان رسانهها تبدیل شده است.
میگوید کتابهای رمان را دوست ندارد ولی کتابهایی که 40 داستان کوتاه داشته باشد را مطالعه میکند. او با وجود اینکه میگوید ساده است، کم حوصله هم است و خیلی زود عصبانی میشود؛ البته در این مصاحبه عصبی نشد! عمرانزاده با حضور در تسنیم پاسخگوی سوالات خبرنگار این خبرگزاری بود.
* استقلال این فصل چه تفاوتی با فصول گذشته دارد؟
تفاوت استقلال نسبت به سالهای گذشته بازیکنانی است که در این تیم بازی میکنند. چند بازیکن خوب به ما اضافه شدند و در حال حاضر تیم باتجربهای در اختیار داریم. نسبت به سال گذشته فشار روی تیم زیاد است چون هر تیمی که بخواهد با استقلال بازی کند میگوید با تیم قهرمان بازی داریم. تنها تفاوت استقلال با سالهای گذشته همین موضوع است وگرنه از لحاظ ساختاری هیچ تفاوتی ایجاد نشده است.
* نبود مجتبی جباری در ترکیب استقلال را حس نمیکنید؟
همه مردم چه استقلالی و چه پرسپولیسی میدانند جباری بازیکن کلیدی و تاثیرگذاری بود. او فصل گذشته خیلی به استقلال در قهرمانی کمک کرد. نبود جباری حس میشود ولی خدا را شکر تا الان بد نتیجه نگرفتهایم.
* چقدر به قهرمانی استقلال در آسیا خوشبین هستی؟
قهرمانی آسیا با شرایط مالی استقلال خیلی سخت است. حملات زیادی هم به استقلال میشود. با این اتفاقات شرایط را دشوار میبینم. تنها همت و تلاش بچهها میتواند ما را به قهرمانی آسیا برساند.
* این روزها امیر قلعه نویی و علی فتحاللهزاده رابطه خوبی با همدیگر ندارند. فکر نمیکنی در آستانه بازی استقلال در لیگ قهرمانان آسیا درگیری لفظی این 2 نفر به ضرر استقلال تمام شود؟
صددرصد این مسئله به تیم ضرر میرساند. دلیل این موضوع شیطنت برخی از افراد است که به قول امیرخان نمیخواهند پیروزیهای استقلال را ببینند. نمیدانم این افراد چه کسانی هستند و دوست هم ندارم که بدانم. همه هدف ما این است که روز چهارشنبه نتیجه خوبی بگیریم تا در بازی برگشت مقابل نماینده تایلند اذیت نشویم اما جای تعجب دارد که چرا مسئولان از استقلال حمایت نمیکنند.
استقلال و پرسپولیس در مجموع 40 میلیون هوادار دارند ولی عاقبت تیم ما این است که 24 میلیارد تومان بدهی دارد. چرا دروغ بگویم؛ پیش قرارداد این فصل را دریافت کردم ولی از سالهای گذشته چیزی حدود 270 تا 300 میلیون تومان طلب دارم. به فتحاللهزاده هم پولی نمیدهند که به ما بدهد. فعلا با شرایطی که داریم میگذرانیم. امیدوارم سرپرست جدیدی که برای وزارت ورزش و جوانان انتخاب شده از استقلال در آسیا حمایت کند. طوری نشود که بعدها بگوییم چرا نتوانستیم از موقعیت استفاده کنیم. 2 بازی دیگر به جمع 4 تیم راه پیدا میکنیم. کاری نکنیم که بعدها افسوس آن را بخوریم. رفتن استقلال به فینال آسیا به فوتبال ایران و مملکتمان کمک میکند.
* از عملکرد خودت در سال گذشته راضی بودی؟
سال خوبی برای من نبود و تنها خوبی آن قهرمانی لیگ بود. برخی شیطنت کردند و من را به حاشیه بردند که البته خودم هم مقداری مقصر بودم. 70 روز هم مصدوم بودم و نتوانستم تمرین کنم. اول فصل تا هفته نهم شرایطم خوب بود ولی چند وقت مصدوم شدم. اواخر فصل دوباره شرایط بهتر شد و قهرمان لیگ شدیم و در آسیا نتایج خوبی گرفتیم.
* اگر بخواهی خودت شخصیتت را معرفی کنی چه چیزی میگویی؟
ساده، زود عصبی میشوم و چیزی هم که در دلم باشد میگویم.
* این ساده بودن به ضررت تمام نشده؟
صددرصد به ضررم تمام شد. ساده بودن هم خوبی دارد و هم بدی. نمیگذارم چیزی ته دلم بماند. از کسی ناراحت باشم به طرف میگویم. با این شرایط یا دوست زیاد دارم یا دشمن. البته نمیتوان اسم آنها را دشمن گذاشت؛ شاید از قیافه من خوششان نمیآید. با این حال دوستان خوب، زیاد دارم.
* چه چیزی باعث شده با مهدی رحمتی خیلی صمیمی باشی؟
قضیه رحمتی فرق میکند. من و مهدی با همدیگر هم اتاق بودیم که با آمدن نکونام این 2 نفر با همدیگر هم اتاق شدند. من و رحمتی هر روز با هم هستیم و اگر با همدیگر نباشیم تلفنی صحبت میکنیم. من و او مثل 2 داداش هستیم.
* دلیل اختلاف فصل گذشته مهدی رحمتی و جواد نکونام چه چیزی بود؟
اختلاف رحمتی و نکونام سر چیزهایی بود که خودشان خوب میدانند. یکسری اتفاقاتی افتاد که خودشان بخواهند، توضیح میدهند. خدا را شکر الان با همدیگر هم اتاق هستند. رحمتی و نکونام 4 هفته است که هم اتاق هستند.
* بچه که بودی فکر میکردی روزی بازیکن استقلال شوی؟
نه. اولین باری که بازی استقلال را از ورزشگاه دیدم را یادم نمیرود. از شهرمان با اتوبوس برای بازی دوستانه به تهران آمده بودیم. درست است که بیشتر زمینها در شهر چمستان خراب است ولی قسمتی از زمین حداقل چمن دارد. با خودمان گفتیم اگر به تهران بیاییم در زمین چمن خوب بازی میکنیم ولی متوجه شدیم زمین سنگ و خاک دارد! از این مسئله تعجب کرده بودیم.
پس از پایان بازی مربی ما گفت برویم بازی استقلال را در ورزشگاه آزادی ببینیم. با همان اتوبوس رفتیم استادیوم آزادی و زیر جایگاه VIP نشسته بودم. استقلال در جام باشگاههای آسیا بازی داشت. فکر کنم سال 80 یا 81 بود. آن بازی احمد مومنزاده و مهدی صالحپور 2 بازیکن استقلال در VIP نشسته بودند. اولین امضای خودم را از این 2 بازیکن گرفتم و حتی چند وقت پیش این موضوع را به آنها گفتم. چون آن لحظه کاغذ نداشتم پولم را به مومنزاده دادم تا روی آن را امضا کند!
* واکنش مومنزاده چه بود؟
وقتی برای او تعریف کردم فقط میخندید! مومنزاده واقعا بازیکن خوبی بود و در بازی میجنگید!
* : از 4 سال گذشته بگو که به استقلال پیوستی...
در پاس همدان بودم که مدیربرنامههایم به من گفت واعظ آشتیانی میخواهد برای فصل آینده با تو صحبت کند. در اولین صحبت با مسئولان استقلال به توافق رسیدم. همه افراد خانوادهام خوشحال بودند که به استقلال میرفتم. البته بعدش نمیدانستند چه مشکلاتی به وجود میآید. در خانواده ما یک برادر پرسپولیسی داشتیم که او هم الان استقلالی شده است.
* پس از امضای قرارداد با استقلال 6 ماه محروم شدی و اعلام کردند منشوری هستی...
یکسری اتفاقات در فوتبال افتاد که تنها در همان سال رخ داد. فقط میخواستند 2 نفر را سوژه خنده مردم کنند که مردم از جلوی آنها رد شوند، کنایه بزنند و زندگیشان را نابود کنند. نمی دانم منشور اخلاقی پس از آن جریان دوباره اجرا شد یا نه.
* چرا با وجود اینکه چند سال از آن ماجرا گذشته با یادآوری آن چهرهات «در هم» میرود؟
برای اینکه هر زمان که یاد آن روزها میافتم عصبی میشوم. وقتی به ناحق محرومت کنند، وقتی یک نیم فصل بیرون بنشینی، از خانه فوتبال را تماشا کنی، وقتی از خانه بیرون بیایی و هر روز ببینی روزنامهها تیتری درباره تو زدهاند، قطعا باید قیافهات با یادآوری آن این شکلی شود. وقتی به آنها میگویی من کاری نکردم، حکم را نگه دارید، این کار را با من نکنید ولی در جواب میگویند فعلا 6 ماه محروم باش و بعد برو بازی کن چه معنی میدهد؟ شما باشید عصبی نمیشوید؟
ما هم در محیط کوچکی زندگی میکردیم و همه همدیگر را میشناسند. طوری با آبروی من بازی کردند که میخواهم خدا با آبروی آنها بازی کند. خودشان می دانند خدا و پیغمبری وجود دارد. من هیچ، پدر و مادرم «داغان» شدند. همه جا گفتم از آنها نمیگذرم و سر پل صراط یقهشان را میگیرم. اگر کارهای زیادی هم کرده باشند که خدا در این دنیا هوایشان را داشته باشد در آن دنیا مطمئن هستم خدا یقه آنها را میگیرد. تاوان این 6 ماهی که خانوادهام زجر کشیدند و آبرویمان رفت را باید بدهند.
* ظاهرا هنوز فراموش نکردی؟
شاهحسینی (رئیس سابق کمیته انضباطی) در جایی گفته بود امام خمینی(ره) با برخی از محافظانش در حال حرکت بودند و صدای مراسم عروسی میآمد. محافظان امام را به خانه اش رساندند و خودشان رفتند در مراسم عروسی تا داد و فریاد کنند که چه وقت عروسی گرفتن است؟ این موضوع به گوش امام رسید. ایشان گفتند شما چه کاره هستید که آبروی ملت را میبرید؟ آقایان بدون اینکه بفهمند چه اتفاقی افتاده آبروی ما را به جوی بردند. هر روز سوژه خنده روزنامهها بودیم.
4 بار زیارت خانه خدا رفتم و در این 4 بار هر کاری کردم نتوانستم کسانی که با من این کارها را کردند و خودشان میدانند چه کسانی هستند را حلال کنم. هر چقدر به خودم گفتم دلم در خانه خدا به رحم بیاید تا کسانی را که به آنها بدی کردم حلالم کنند تا من هم آن 2،3 نفر را که به من بدی کردند حلال کنم نتوانستم. سر پل صراط یقهشان را میگیرم.
* البته بعد از آن دوران، روزهای خوبی در استقلال داشتی و خیلی زود خودت را بین هواداران استقلال جا انداختی.
هواداران میدانستند جوان 21 سالهای که تازه به استقلال آمده و به این شکل اتفاقات برایش رقم خورده داستانش تمام شد و رفت. خدا هم دل من و خانوادهام را دید. البته موضوعی را باید عنوان کنم.
* چه موضوعی؟
هر سال برای ماندن در استقلال استخاره میگیرم. شیخی به نام سید موسوی در محل زندگی ما در مازندران زندگی میکند که همه محل او را دوست دارند. تلفنی به شیخ گفتم میخواهم برای من استخاره بگیری. به من گفت گوشی را نگه دار. او در حال خواندن قرآن کریم بود که به من گفت آقا حنیف استخاره خیلی بد آمد ولی آخر کارت روشن و قشنگ است. دقیقا هم حرف آن شیخ شد. به همین خاطر در نیم فصل دوم خیلی انگیزه داشتم تا خودم را نشان دهم. آن موقع بچه بودم و زبان نداشتم صحبت کنم و بگویم به خدا حقم نبود محروم شوم.
* از این موضوع بگذریم و به شخصیت خودت برسیم. این داستان اذیت کردن بچههای کوچکی که سر تمرین می آیند چیست؟
عاشق بچه هستم. 2 تا خواهرزاده و یک برادرزاده دارم. برادرزادهام چون از من میترسد اصلا با من خوب نیست. تا به او باج ندهی صحبت نمیکند. یکی از خواهرزادههایم 8 سال سن دارد و از استقلالیهای 2 آتشه است که در خانواده ما بزرگ شده ولی آن یکی خواهرزادهام دست کمی از آن برادرزادهام ندارد. 3 سال بیشتر ندارد ولی به من سفارش گیتار سبز داده که هنوز نفهمیدم چرا باید گیتار سبز برای او بخرم! جدا از شوخی از بچه خیلی خوشم میآید.
* چرا ازدواج نمیکنی؟
اگر خدا بخواهد به مادرم قول دادم تا پایان امسال ازدواج کنم.
* فصل قبل چرا امیر قلعهنویی به تو و آرش برهانی تاکید میکرد ازدواج کنید؟
امیرخان به ما گفت بروید زن بگیرید. ما هم گفتیم زن بگیریم که ظرف بشوریم؟(میخندد) اگر قسمت باشد عید سال آینده را متاهلی سر میکنیم.
* اتفاق افتاده رفتاری در استقلال انجام دهی که پدر و مادرت از دستت ناراحت شوند؟
هنوز از پدرم حساب میبرم. شاید باورتان نشود هر پولی میگیرم اولین کاری که میکنم به حساب پدرم واریز میکنم. مثلا اگر به من 20 میلیون بدهند مقداری را برای خرج ماهانهام برمیدارم و بقیه را برای پدرم میفرستم.
* هدفت از این کار چیست؟
وقتی پدرم در «نداری» هر کاری برای من کرد من هم به او مدیون هستم. پدرم که حقم را نمیخورد و حتی زمانی که به او میگویم در حسابت پول هست و برو از آن استفاده کن این کار را نمی کند و بیشتر با آن پولها کارهای تجاری انجام می دهد.
* کاری کردی که پدرت به تو زنگ بزند بگوید«حنیف این چه کاری است که انجام دادی»؟
پدرم به دلیل اینکه در مسابقات استقلال استرس دارد بازیهای من را نگاه نمیکند و برادر بزرگم اتفاقات بازی را برای او پیامک میکند. زمانی صحنههای بازی را نگاه میکند که در اتاق دیگری نشسته باشد و بخواهد مثلا گل من را نگاه کند. باورتان نمی شود هنگام بازیهای من در استقلال به باغ خودش میرود و کارهای خودش را انجام میدهد. از طریق پیامک با برادرم در ارتباط است که من خوب بازی میکنم یا نه!
مادرم برخلاف پدرم به همراه خواهرزادهام بازیها را نگاه میکند. پدرم بیشتر به خاطر مصاحبههای جنجالی که برخی اوقات انجام میدهم ناراحت میشود و میگوید این همه مصاحبه حاشیهای انجام نده. یک بار هم به من گفت:«بس است دیگر، شورش را در آوردی این همه مصاحبه جنجالی انجام دادی»!
* اگر به عقب برگردیم و دوباره پروسه حضورت در استقلال را پشت سر بگذاری کدام کاری بوده که دوست نداشتی آن را انجام دهی و آن را دیگر انجام نمیدهی؟
بدترین صحبتی که انجام دادم مصاحبهام علیه فرزامی عضو پیشین هیئت مدیره استقلال بود. در هتل استقلال بودیم که از او معذرت خواهی کردم و گفتم کارم زشت بود و من را به خاطر جوانیام ببخش.
* این مصاحبه عواقب دیگری هم داشت. میگفتند از جایی خط گرفته بودی.
به خدا آن صحبتها خطی نبود. بزرگترین اشتباهم در استقلال صحبت درباره فرزامی بود که اصلا به من ربطی نداشت.
* حنیف عمرانزاده نسبت به 4 سال گذشته چه تفاوتی کرده است؟
بزرگتر شدم، دوست و دشمن را شناختم، اینکه چطور باید رفتار کنم، چه کار کنم و یا چه کاری نکنم.
* 4 سال است در تهران زندگی میکنی. اتفاق افتاده خانوادهات بگویند چقدر تغییر کردهای؟
نه، ما که به خاطر فوتبال خانوادهمان را نمیبینیم. از قلعه نویی تشکر میکنم که هر وقت مرخصی بخواهم به من میدهد تا برای دیدن خانوادهام به شمال بروم. آنها برای یکی دو هفته به تهران میآیند و میروند چون نمیتوانند در آپارتمان زندگی کنند. وقتی در محلهای زندگی کنی که دور و برت خانوادهات، فامیل و آشنا باشد سخت است بخواهی در آپارتمان در و دیوار نگاه کنی.
حنیف عمرانزاده نه شاخ دارد و نه دم. فرق من با دوستان دوران بچگیام این است که در استقلال بازی میکنم وگرنه هیچ فرقی نکردم و یا کوهی نکندهام! بهترین دوستانم در تهران هنوز همان بچه محلهای من هستند. یکی از بهترین دوستانم علی سرخانی است که همیشه به من لطف داشته و هوای من را در تهران دارد. در کل خودم هیچ تغییری نکردم ولی طرز لباس پوشیدن همه به مرور زمان تغییر میکند.
*با وجود اینکه مازندرانیهای زیادی در تیمهای استقلال و پرسپولیس بازی میکنند ولی تیمی در سطح اول کشور فوتبال ندارد. دلیل این موضوع را چه میدانی؟
خودم به شدت طرفدار نساجی مازندران هستم. برنامه دارم که اواخر فوتبالم در این تیم بازی کنم. سال گذشته آنقدر بیمعرفتی کردند و بازیهای این تیم را دیگر نشان ندادند. شخصی به نام پرهام آمد نساجی را در دست بگیرد ولی کاری کردند که فرار کرد. تصور کنید شخصی به نام سلیمانی تیم کاله آمل مازندران را در اختیار دارد. همه جا وقتی صحبت از «کاله» میشود نام آمل را بر زبان میآورند. اگر به سلیمانی بگویند فوتبال را در دست بگیر این کار را میکند. چرا نباید از افرادی مثل او حمایت کنند؟
شما نگاه کنید مازندران به سرسبز بودنش معروف است ولی یک زمین چمن سبز ندارد. کجای دنیا چنین چیزی اتفاق میافتد؟ در اهواز با توجه به آبوهوایی که دارد اگر در چمن مصنوعی بازی کنی اشکالی ندارد ولی شمال بروی در چمن مصنوعی بازی کنی عصبی میشوی. خیلی زور دارد که در مهد درخت، گل و بلبل بخواهی در چمن مصنوعی بازی کنی.
امیدوارم مسئولان و بزرگان مازندران نساجی را حمایت کنند تا یک تیم در لیگ برتر داشته باشیم. همین حالا 6 بازیکن در پرسپولیس و 4 بازیکن در استقلال مازندرانی هستند. جالب این است که قبلا میگفتند تبریز مهد فوتبال ایران است و بعد شد خوزستان ولی اکنون مهد فوتبال ایران مازندران شده است. همه میدانند که تعداد مازندرانیها در فوتبال ایران زیاد است ولی خیلی جالب است که این استان تیمی در لیگ برتر ندارد.
* چرا بیشتر مازندرانیهای فوتبال ما از جمله خودت، محمدرضا خلعتبری، شیث رضایی و .. شیطان هستند؟!
به دلیل آبوهوا، رطوبت و غداهای مازندران است!(میخندد) شر بودن من به خاطر شوخیهایی است که با بازیکنان انجام میدهم.
* با مربیان زیادی کار کردی. بیشتر تحت تاثیر کدام یکی از آنها قرار گرفتی؟
همه مربیان خوب بودند. هر کسی یک مربی را در ذهن خودش دارد که تحت تاثیر او باشد. مثلا مهدی مهدویکیا از علی دوستی نام میبرد. من هم از همایون شاهرخی اسم میبرم. 19 سالم بود که دفاعهای پاس آن موقع مدافعان تیم ملی بودند ولی من ثابت بازی میکردم. با حضور محمد نصرتی، هادی شکوری و بیژن کوشکی به من بازی میداد. فوتبالم را مدیون همایون شاهرخی هستم. پس از آن زیر نظر وینگو بگوویچ با اینکه مشکل داشتم کار کردم که در حق من پدری کرد. دینی که دارم به همایون شاهرخی است. هر جا او را ببینم دستش را میبوسم. او واقعا آدم خاصی است.
* قبول داری با کارهایی که میکنی قدر خودت را نمیدانی؟
تیمهای استقلال و پرسپولیس آنقدر حاشیه دارند که نمیدانی به فکر پولت باشی، به فکر چکهای برگشتیات باشی و یا به فکر بازی.
* ولی میگویند فوتبالیستها پول خوبی میگیرند؟
نمیگویم فوتبالیستها بد پول میگیرند ولی وقتی اعلام میکنند که X تومان پول میدهند به همان اندازه پول نمیدهند. پولی را که بخواهند بدهند تکه تکه میدهند که آن هم برای گرفتنش باید زجر بکشی. امیدوارم آقای روحانی که رئیس جمهور شده تکلیف استقلال و پرسپولیس که تحت نظر دولت هستند را مشخص کند. سهام این 2 تیم را به مردم بفروشند.
تیمی مثلا 20 میلیون هوادار دارد و اگر هر هوادار 1000 تومان بدهد بودجه یک فصل استقلال میشود. البته ممکن است یک نفر 100 تومان بدهد و نفر دیگر یک میلیون تومان. ما میانگین گرفتیم اگر هر شخصی 1000 تومان بدهد 20 میلیارد تومان میشود. دوستم استقلالی 2 آتشه است و حاضر است 10 میلیون تومان کمک کند.
* سال گذشته مقطعی به نظر میرسید که افسرده شده بودی و حتی روزنامهای تو را سوژه کرده بود...
بحث افسردگی نبود. آدم برای زندگی، پولش و برنامههایش برنامهریزی میکند ولی به یکباره میبیند هیچ چیزی در زندگیات به هم نمیخورد. وقتی ببینی هیچ پولی نگرفتهای و 90 درصد از پولت باقیمانده افسرده میشوی. چند بار به شرکت اسپانسری که از آنها چک داشتم مراجعه کردم ولی خبری نشد. آنقدر که به فکر پاس شدن چکهایم بودم به فکر تمرین نبودم.
* در این چک اسپانسر پای سعید شیرینی سرپرست پرسپولیس هم وسط بود؟
این اسپانسر 3 امضا داشت که یکی از امضاها برای شیرینی عضو هیئت مدیره این شرکت بود. نمیدانم چرا چک من پاس نمیشد. یکی فقره از چکها پاس شد ولی یک فقره دیگر هنوز باقیمانده که امیدوارم هر چه زودتر پاس شود. آن روزی که برای پاس شدن چک به بانک پاسارگارد مراجعه کردم سعید شیرینی هم حضور داشت.
* مدتی پشت خط هادی عقیلی و سید جلال حسینی در تیم ملی ماندی و الان هم پشت خط حسینی و پژمان منتظری. چرا نتوانستی خودت را به تیم ملی تحمیل کنی؟
همه این بازیکنان خوب بودند و نظر سرمربی این بوده از آنها استفاده کند. زمان افشین قطبی یکسالونیم در تیم ملی حضور داشتم. تلاش میکنم امسال به تیم ملی دعوت شوم.
* بیشتر مازندرانیها کشتیگیر شدند. چرا تو به سمت فوتبال رفتی؟
دورهای تیم ملی به جام جهانی رفته بود و همه در جو فوتبال بودند. یک دوره هم همه در جو کشتی بودند. ما هم دوران فوتبال به سمت این رشته رفتیم.
* با توجه به رفتارهای جالبی که در تمرینات میکنی خاطره هم داری؟
یادم میآید با فرزاد حاتمی بر سر پرتاپ لاستیک به پشت سکوهای کمپ باشگاه شرط بسته بودیم که هر کسی باخت ناهار بدهد. فردای آن روز متوجه شدیم به تیتر روزنامهها تبدیل شدهایم!
* درباره امیر قلعهنویی صحبت کن. با وجود اینکه او مربی جدی است ولی برخی اوقات متوجه شدیم که او را هم میخندانی!
امیرخان در تمرینات خیلی جدی است. وقتی جدی میشود حساب کار دستمان میآید چون با کسی تعارف ندارد. یکی از ویژگیهای خوب قلعهنویی این است که در بحث فنی با کسی شوخی ندارد اما وقتی که تمرین متوقف میشود یا بازیکنان در حال خوردن آب هستند با بازیکنان شوخی هم میکند.
* چرا پشت سر امیر قلعهنویی حرف و حدیث وجود دارد؟
همین جمله را بگویم که کسی که در ورزش ما موفق است حرف پشت سرش زیاد است. حالا میخواهد هر کسی باشد. مثلا علی دایی به کسی باج نمیدهد و زندگی خودش را میکند. کسی هم نمیتواند او را زمین بزند چون خدا او را نگه داشته است. یکبار یا 2 بار پشت قهرمانیهای شخصی حرف میزنند نه پشت سرمربی که 5 قهرمانی لیگ برتر دارد. این قهرمانیها که شانسی به دست نمیآید.
* از توپهای لیگ برتر هم خیلی انتقاد میکنند. تو حرف خاصی درباره آن داری؟
شنیدهام هر کسی درباره توپها صحبت کند او را به کمیته اخلاق میبرند. الان میترسم درباره توپها صحبت کنم! این توپها عالی هستند و وقتی آن را شوت میزنی کیف میکنید! (میخندد). امیدوارم با این صحبتها من را به کمیته اخلاق نبرند!
* رقیب اصلی استقلال در این فصل؟
فولاد، سپاهان، تراکتورسازی و پرسپولیس.
* روی پرسپولیس میشود حساب باز کرد؟
تیمی که علی دایی را دارد چرا نباید روی قهرمانی آن حساب باز کرد؟
* در اوقات سرگرمی کتاب میخوانی یا فیلم نگاه میکنی؟
هم فیلم نگاه میکنم و هم موسیقی زیاد گوش میدهم. سیدی فیلم پایتخت 2 را گرفتم تا تماشا کنم. فیلمهای امیر جعفری را هم نگاه میکنم. بیشتر کتابهای تاریخی میخوانم چون حوصله خواندن رمان ندارم که مثلا ببینم آخرش چه اتفاقی میافتد. کتابهایی را دوست دارم که در آن 40 داستان کوتاه باشد. نمیخواهم کتاب حالت رمانی باشد و بیشتر دوست دارم حقیقی باشد. کتابهای تاریخی ایران مثل کوروش، تخت جمشید و ... را زیاد میخوانم اما کتابی را نمیخوانم که مثلا داستان دختر کبریتفروش باشد که آخرش چه اتفاقی میافتد!
* جریان آن چند هواداری که چند هفته پیش در کمپ استقلال برای تو آهنگ محلی گذاشته بودند چه بود؟
آنها بچه محلهای ما بودند که از چمستان آمده بودند. خودم خندهام گرفته بود که آهنگ محلی پخش میکردند.
* میگویند تعصب در فوتبال ایران کم شده است. موافقی یا مخالف؟
شاید برخی بگویند پول تعصب را از بین برده ولی بعید میدانم کسی تعصب نداشته باشد. خود من در ویلای شمال رحمتی شاهد بودم که چه پولی به او پیشنهاد دادند یا جواد نکونام 600 تا 700 میلیون پول خود را به استقلال بخشید. خود من که هیچی ولی سیاوش اکبرپور و یا کادر فنی پولی نگرفتهاند. اینها تعصب نیست؟ تعصب است که پیش فتحاللهزاده میرویم و با او راه میآییم. همه بازیکنان پیشنهادات عالی داشتند ولی در استقلال ماندند.
من هم میدانم هواداری که برای تماشای یک بازی فوتبال به ورزشگاه میآید چه هزینهای باید بپردازد. الان شخصی که بخواهد از خانهاش به ورزشگاه آزادی بیاید و برگردد، بلیت بخرد، چیزی بخورد 50 هزار تومان باید هزینه کند. امکانات هم زیر صفر است.
* چه خاطره بدی از سال قبل در ذهنت مانده؟
بازی با الریان قطر توپ به سرم خورد و وارد دروازه شد یا دربی که 3 بر 2 واگذار کردیم. به نظرم آن دربی شانسی بود!
* بهترین خاطره؟
پیروزی در 4 دربی متوالی، قهرمانی جام حذفی و قهرمانی لیگ برتر در سال گذشته.
* در این فصل هواداران استقلال تو را با سبک جدید تشویق میکنند که خودت هم از این مسئله تعجب کرده بودی. درست است؟
از بازی با الشباب بود که سکوهای روبروی جایگاه نام «حنیف» را با سبک خاصی صدا زدند که اوایل از این نوع تشویق تعجب کرده بودم.
* بازیکنان استقلال معتقدند اگر میهمانی یا اردویی باشند بدون حنیف عمرانزاده به آنها خوش نمیگذرد. مگر چه کار میکنی که دوست دارند هر جا که میروند تو هم باشی؟
فکر کنم بحث شیرین بودنم و شوخی کردنم باعث شده این حرفها را بزنند.
* در تمرین 2 هفته پیش با این هیکلت با مهدی رحمتی کشتی گرفتی ولی باختی. این موضوع سوژه همه بازیکنان شده بود.
من به رحمتی نباختم. ابتدا من او را زمین زدم ولی شما این صحنه را ندیدید و صحنهای را دیدید که زمین خوردم. خود رحمتی میداند چه کار کرد که من زمین خوردم! فن او خطا بود.
* جثه تو هم کم حاشیه نداشته!
این هیکل را خدا داده که از آن استفاده کنیم. اگر این هیکل را هم نداشتیم خدا چیزهای دیگر را به ما نمیداد. کار خداست یکی کوتاه قد است، یکی بلند قد و یکی هم مثل من هیکلی.
* زمان بچگیهایت هم «شیطان» بودی؟
خیلی. کل محل اسم من را «شیرخان» گذاشته بودند. شخص شری به همین نام در محل ما زندگی میکرد که لقب او را برای من گذاشتند.
* در مورد فوتبالیستها حرفحدیثهایی وجود دارد که میگویند با وجود پول خوبی که میگیرند بیرون از زمین فوتبال حرفهای برخورد نمیکنند. مثلا شبزندهداری میکنند. چقدر با این مسئله موافقی و اینکه برای تو اتفاق افتاده که بخواهند به میهمانی خاصی دعوتت کنند؟
از این اتفاقات برای هر فوتبالیستی میافتد ولی بستگی به خود بازیکن دارد. من همیشه در خانه خودم حضور دارم و هیچوقت از این کارها نمیکنم و یا پیش دوستانم که گفتم میروم. رستورانی در صادقیه دارد که همیشه پیش او میروم. بعد از اتفاق منشوری شدنم دیگر هیچ اتفاقی برای من نیفتاد چون آدم از یک سوراخ 2 بار گزیده نمیشود. امسال هم خدا بخواهد متاهل میشوم تا هیچ حرفوحدیثی پشت سرم نباشد. به نظرم فوتبالیستی که شبزندهداری میکند مشخص است چه رفتاری دارد.
* حنیف عمرانزاده از خودش راضی است؟
پدر و مادرم از من راضی باشند برای من کافی است.
* بزرگترین اشتباهی که انجام دادی؟
(مکث میکند) سال گذشته دقیقه 90 امیر قلعهنویی گفت وارد زمین شوم ولی این کار را نکردم. این کارم بزرگترین اشتباه سال گذشتهام بودم.
* کمی هم درباره بازی روز چهارشنبه مقابل بوریرام صحبت کن. برخیها میگویند با تیم آسانی بازی دارید؟
این تیم 7 بازیکن اسپانیایی در ترکیب خودش دارد. روز بازی مشخص میشود که آنها چه تیمی دارند. امیدوارم ما را حمایت کنند تا از این مرحله هم عبور کنیم. نه تنها از استقلال بلکه از سایر تیمها نیز حمایت کنند.
تیم ملی نیز بازیهای جام جهانی را در پیش دارد و نباید زنگ تفریح سایر تیمها باشد. مسئله دیگر حق پخش تلویزیونی است که امیدوارم آن را به باشگاه پرداخت کنند. برای سریال 3 میلیارد پول میدهند برای فوتبال هم بدهند.
* الگوی فوتبالیات چه بازیکنانی بودند؟
در ایران رحمان رضایی و در اروپا یاپ استام هلندی.
* همیشه صحبت از پیشنهاد پرسپولیس به تو میشد. در این باره چه صحبتی داری؟
چند سال پشت سر هم از پرسپولیس پیشنهاد داشتم ولی در این فصل پیشنهادی نداشتم. خون من آبی است، خانوادهام آبی هستند و نمیتوانم به پرسپولیس بروم.
* ولی میگفتند تو پرسپولیسی بودی که به استقلال رفتی.
این حرفها را رسانههایی مطرح کردند که معتبر نیستند.
* در شبکههای اجتماعی هم عضو هستی؟
من نه فیسبوک دارم و نه صفحه هواداری. من یک اینستاگرام دارم که برای هوادارانم است و کد 555 را دارد.
* اگر حرف خاصی داری بگو.
از خانوادهام تشکر میکنم که خیلی برای من زحمت کشیدند. از همه دوستانم تشکر میکنم ولی از حاج عباس موسوی خیلی تشکر کنم چون او نقش اصلی را در استقلالی ماندنم داشت. روی پای خودم ایستادم و به کسی دین ندارم ولی به این شخص دین دارم. در زمانی که همه من را رها کردند او پشت من ایستاد. البته هواداران هم دلیل زیادی برای ماندنم بود ولی این شخص بر گردن من حق دارد. مدتی است در کار فیلتر و روغن هم هستم که امیدوارم این کارم هم بگیرد.
میگوید کتابهای رمان را دوست ندارد ولی کتابهایی که 40 داستان کوتاه داشته باشد را مطالعه میکند. او با وجود اینکه میگوید ساده است، کم حوصله هم است و خیلی زود عصبانی میشود؛ البته در این مصاحبه عصبی نشد! عمرانزاده با حضور در تسنیم پاسخگوی سوالات خبرنگار این خبرگزاری بود.
* استقلال این فصل چه تفاوتی با فصول گذشته دارد؟
تفاوت استقلال نسبت به سالهای گذشته بازیکنانی است که در این تیم بازی میکنند. چند بازیکن خوب به ما اضافه شدند و در حال حاضر تیم باتجربهای در اختیار داریم. نسبت به سال گذشته فشار روی تیم زیاد است چون هر تیمی که بخواهد با استقلال بازی کند میگوید با تیم قهرمان بازی داریم. تنها تفاوت استقلال با سالهای گذشته همین موضوع است وگرنه از لحاظ ساختاری هیچ تفاوتی ایجاد نشده است.
* نبود مجتبی جباری در ترکیب استقلال را حس نمیکنید؟
همه مردم چه استقلالی و چه پرسپولیسی میدانند جباری بازیکن کلیدی و تاثیرگذاری بود. او فصل گذشته خیلی به استقلال در قهرمانی کمک کرد. نبود جباری حس میشود ولی خدا را شکر تا الان بد نتیجه نگرفتهایم.
* چقدر به قهرمانی استقلال در آسیا خوشبین هستی؟
قهرمانی آسیا با شرایط مالی استقلال خیلی سخت است. حملات زیادی هم به استقلال میشود. با این اتفاقات شرایط را دشوار میبینم. تنها همت و تلاش بچهها میتواند ما را به قهرمانی آسیا برساند.
* این روزها امیر قلعه نویی و علی فتحاللهزاده رابطه خوبی با همدیگر ندارند. فکر نمیکنی در آستانه بازی استقلال در لیگ قهرمانان آسیا درگیری لفظی این 2 نفر به ضرر استقلال تمام شود؟
صددرصد این مسئله به تیم ضرر میرساند. دلیل این موضوع شیطنت برخی از افراد است که به قول امیرخان نمیخواهند پیروزیهای استقلال را ببینند. نمیدانم این افراد چه کسانی هستند و دوست هم ندارم که بدانم. همه هدف ما این است که روز چهارشنبه نتیجه خوبی بگیریم تا در بازی برگشت مقابل نماینده تایلند اذیت نشویم اما جای تعجب دارد که چرا مسئولان از استقلال حمایت نمیکنند.
استقلال و پرسپولیس در مجموع 40 میلیون هوادار دارند ولی عاقبت تیم ما این است که 24 میلیارد تومان بدهی دارد. چرا دروغ بگویم؛ پیش قرارداد این فصل را دریافت کردم ولی از سالهای گذشته چیزی حدود 270 تا 300 میلیون تومان طلب دارم. به فتحاللهزاده هم پولی نمیدهند که به ما بدهد. فعلا با شرایطی که داریم میگذرانیم. امیدوارم سرپرست جدیدی که برای وزارت ورزش و جوانان انتخاب شده از استقلال در آسیا حمایت کند. طوری نشود که بعدها بگوییم چرا نتوانستیم از موقعیت استفاده کنیم. 2 بازی دیگر به جمع 4 تیم راه پیدا میکنیم. کاری نکنیم که بعدها افسوس آن را بخوریم. رفتن استقلال به فینال آسیا به فوتبال ایران و مملکتمان کمک میکند.
* از عملکرد خودت در سال گذشته راضی بودی؟
سال خوبی برای من نبود و تنها خوبی آن قهرمانی لیگ بود. برخی شیطنت کردند و من را به حاشیه بردند که البته خودم هم مقداری مقصر بودم. 70 روز هم مصدوم بودم و نتوانستم تمرین کنم. اول فصل تا هفته نهم شرایطم خوب بود ولی چند وقت مصدوم شدم. اواخر فصل دوباره شرایط بهتر شد و قهرمان لیگ شدیم و در آسیا نتایج خوبی گرفتیم.
* اگر بخواهی خودت شخصیتت را معرفی کنی چه چیزی میگویی؟
ساده، زود عصبی میشوم و چیزی هم که در دلم باشد میگویم.
* این ساده بودن به ضررت تمام نشده؟
صددرصد به ضررم تمام شد. ساده بودن هم خوبی دارد و هم بدی. نمیگذارم چیزی ته دلم بماند. از کسی ناراحت باشم به طرف میگویم. با این شرایط یا دوست زیاد دارم یا دشمن. البته نمیتوان اسم آنها را دشمن گذاشت؛ شاید از قیافه من خوششان نمیآید. با این حال دوستان خوب، زیاد دارم.
* چه چیزی باعث شده با مهدی رحمتی خیلی صمیمی باشی؟
قضیه رحمتی فرق میکند. من و مهدی با همدیگر هم اتاق بودیم که با آمدن نکونام این 2 نفر با همدیگر هم اتاق شدند. من و رحمتی هر روز با هم هستیم و اگر با همدیگر نباشیم تلفنی صحبت میکنیم. من و او مثل 2 داداش هستیم.
* دلیل اختلاف فصل گذشته مهدی رحمتی و جواد نکونام چه چیزی بود؟
اختلاف رحمتی و نکونام سر چیزهایی بود که خودشان خوب میدانند. یکسری اتفاقاتی افتاد که خودشان بخواهند، توضیح میدهند. خدا را شکر الان با همدیگر هم اتاق هستند. رحمتی و نکونام 4 هفته است که هم اتاق هستند.
* بچه که بودی فکر میکردی روزی بازیکن استقلال شوی؟
نه. اولین باری که بازی استقلال را از ورزشگاه دیدم را یادم نمیرود. از شهرمان با اتوبوس برای بازی دوستانه به تهران آمده بودیم. درست است که بیشتر زمینها در شهر چمستان خراب است ولی قسمتی از زمین حداقل چمن دارد. با خودمان گفتیم اگر به تهران بیاییم در زمین چمن خوب بازی میکنیم ولی متوجه شدیم زمین سنگ و خاک دارد! از این مسئله تعجب کرده بودیم.
پس از پایان بازی مربی ما گفت برویم بازی استقلال را در ورزشگاه آزادی ببینیم. با همان اتوبوس رفتیم استادیوم آزادی و زیر جایگاه VIP نشسته بودم. استقلال در جام باشگاههای آسیا بازی داشت. فکر کنم سال 80 یا 81 بود. آن بازی احمد مومنزاده و مهدی صالحپور 2 بازیکن استقلال در VIP نشسته بودند. اولین امضای خودم را از این 2 بازیکن گرفتم و حتی چند وقت پیش این موضوع را به آنها گفتم. چون آن لحظه کاغذ نداشتم پولم را به مومنزاده دادم تا روی آن را امضا کند!
* واکنش مومنزاده چه بود؟
وقتی برای او تعریف کردم فقط میخندید! مومنزاده واقعا بازیکن خوبی بود و در بازی میجنگید!
* : از 4 سال گذشته بگو که به استقلال پیوستی...
در پاس همدان بودم که مدیربرنامههایم به من گفت واعظ آشتیانی میخواهد برای فصل آینده با تو صحبت کند. در اولین صحبت با مسئولان استقلال به توافق رسیدم. همه افراد خانوادهام خوشحال بودند که به استقلال میرفتم. البته بعدش نمیدانستند چه مشکلاتی به وجود میآید. در خانواده ما یک برادر پرسپولیسی داشتیم که او هم الان استقلالی شده است.
* پس از امضای قرارداد با استقلال 6 ماه محروم شدی و اعلام کردند منشوری هستی...
یکسری اتفاقات در فوتبال افتاد که تنها در همان سال رخ داد. فقط میخواستند 2 نفر را سوژه خنده مردم کنند که مردم از جلوی آنها رد شوند، کنایه بزنند و زندگیشان را نابود کنند. نمی دانم منشور اخلاقی پس از آن جریان دوباره اجرا شد یا نه.
* چرا با وجود اینکه چند سال از آن ماجرا گذشته با یادآوری آن چهرهات «در هم» میرود؟
برای اینکه هر زمان که یاد آن روزها میافتم عصبی میشوم. وقتی به ناحق محرومت کنند، وقتی یک نیم فصل بیرون بنشینی، از خانه فوتبال را تماشا کنی، وقتی از خانه بیرون بیایی و هر روز ببینی روزنامهها تیتری درباره تو زدهاند، قطعا باید قیافهات با یادآوری آن این شکلی شود. وقتی به آنها میگویی من کاری نکردم، حکم را نگه دارید، این کار را با من نکنید ولی در جواب میگویند فعلا 6 ماه محروم باش و بعد برو بازی کن چه معنی میدهد؟ شما باشید عصبی نمیشوید؟
ما هم در محیط کوچکی زندگی میکردیم و همه همدیگر را میشناسند. طوری با آبروی من بازی کردند که میخواهم خدا با آبروی آنها بازی کند. خودشان می دانند خدا و پیغمبری وجود دارد. من هیچ، پدر و مادرم «داغان» شدند. همه جا گفتم از آنها نمیگذرم و سر پل صراط یقهشان را میگیرم. اگر کارهای زیادی هم کرده باشند که خدا در این دنیا هوایشان را داشته باشد در آن دنیا مطمئن هستم خدا یقه آنها را میگیرد. تاوان این 6 ماهی که خانوادهام زجر کشیدند و آبرویمان رفت را باید بدهند.
* ظاهرا هنوز فراموش نکردی؟
شاهحسینی (رئیس سابق کمیته انضباطی) در جایی گفته بود امام خمینی(ره) با برخی از محافظانش در حال حرکت بودند و صدای مراسم عروسی میآمد. محافظان امام را به خانه اش رساندند و خودشان رفتند در مراسم عروسی تا داد و فریاد کنند که چه وقت عروسی گرفتن است؟ این موضوع به گوش امام رسید. ایشان گفتند شما چه کاره هستید که آبروی ملت را میبرید؟ آقایان بدون اینکه بفهمند چه اتفاقی افتاده آبروی ما را به جوی بردند. هر روز سوژه خنده روزنامهها بودیم.
4 بار زیارت خانه خدا رفتم و در این 4 بار هر کاری کردم نتوانستم کسانی که با من این کارها را کردند و خودشان میدانند چه کسانی هستند را حلال کنم. هر چقدر به خودم گفتم دلم در خانه خدا به رحم بیاید تا کسانی را که به آنها بدی کردم حلالم کنند تا من هم آن 2،3 نفر را که به من بدی کردند حلال کنم نتوانستم. سر پل صراط یقهشان را میگیرم.
* البته بعد از آن دوران، روزهای خوبی در استقلال داشتی و خیلی زود خودت را بین هواداران استقلال جا انداختی.
هواداران میدانستند جوان 21 سالهای که تازه به استقلال آمده و به این شکل اتفاقات برایش رقم خورده داستانش تمام شد و رفت. خدا هم دل من و خانوادهام را دید. البته موضوعی را باید عنوان کنم.
* چه موضوعی؟
هر سال برای ماندن در استقلال استخاره میگیرم. شیخی به نام سید موسوی در محل زندگی ما در مازندران زندگی میکند که همه محل او را دوست دارند. تلفنی به شیخ گفتم میخواهم برای من استخاره بگیری. به من گفت گوشی را نگه دار. او در حال خواندن قرآن کریم بود که به من گفت آقا حنیف استخاره خیلی بد آمد ولی آخر کارت روشن و قشنگ است. دقیقا هم حرف آن شیخ شد. به همین خاطر در نیم فصل دوم خیلی انگیزه داشتم تا خودم را نشان دهم. آن موقع بچه بودم و زبان نداشتم صحبت کنم و بگویم به خدا حقم نبود محروم شوم.
* از این موضوع بگذریم و به شخصیت خودت برسیم. این داستان اذیت کردن بچههای کوچکی که سر تمرین می آیند چیست؟
عاشق بچه هستم. 2 تا خواهرزاده و یک برادرزاده دارم. برادرزادهام چون از من میترسد اصلا با من خوب نیست. تا به او باج ندهی صحبت نمیکند. یکی از خواهرزادههایم 8 سال سن دارد و از استقلالیهای 2 آتشه است که در خانواده ما بزرگ شده ولی آن یکی خواهرزادهام دست کمی از آن برادرزادهام ندارد. 3 سال بیشتر ندارد ولی به من سفارش گیتار سبز داده که هنوز نفهمیدم چرا باید گیتار سبز برای او بخرم! جدا از شوخی از بچه خیلی خوشم میآید.
* چرا ازدواج نمیکنی؟
اگر خدا بخواهد به مادرم قول دادم تا پایان امسال ازدواج کنم.
* فصل قبل چرا امیر قلعهنویی به تو و آرش برهانی تاکید میکرد ازدواج کنید؟
امیرخان به ما گفت بروید زن بگیرید. ما هم گفتیم زن بگیریم که ظرف بشوریم؟(میخندد) اگر قسمت باشد عید سال آینده را متاهلی سر میکنیم.
* اتفاق افتاده رفتاری در استقلال انجام دهی که پدر و مادرت از دستت ناراحت شوند؟
هنوز از پدرم حساب میبرم. شاید باورتان نشود هر پولی میگیرم اولین کاری که میکنم به حساب پدرم واریز میکنم. مثلا اگر به من 20 میلیون بدهند مقداری را برای خرج ماهانهام برمیدارم و بقیه را برای پدرم میفرستم.
* هدفت از این کار چیست؟
وقتی پدرم در «نداری» هر کاری برای من کرد من هم به او مدیون هستم. پدرم که حقم را نمیخورد و حتی زمانی که به او میگویم در حسابت پول هست و برو از آن استفاده کن این کار را نمی کند و بیشتر با آن پولها کارهای تجاری انجام می دهد.
* کاری کردی که پدرت به تو زنگ بزند بگوید«حنیف این چه کاری است که انجام دادی»؟
پدرم به دلیل اینکه در مسابقات استقلال استرس دارد بازیهای من را نگاه نمیکند و برادر بزرگم اتفاقات بازی را برای او پیامک میکند. زمانی صحنههای بازی را نگاه میکند که در اتاق دیگری نشسته باشد و بخواهد مثلا گل من را نگاه کند. باورتان نمی شود هنگام بازیهای من در استقلال به باغ خودش میرود و کارهای خودش را انجام میدهد. از طریق پیامک با برادرم در ارتباط است که من خوب بازی میکنم یا نه!
مادرم برخلاف پدرم به همراه خواهرزادهام بازیها را نگاه میکند. پدرم بیشتر به خاطر مصاحبههای جنجالی که برخی اوقات انجام میدهم ناراحت میشود و میگوید این همه مصاحبه حاشیهای انجام نده. یک بار هم به من گفت:«بس است دیگر، شورش را در آوردی این همه مصاحبه جنجالی انجام دادی»!
* اگر به عقب برگردیم و دوباره پروسه حضورت در استقلال را پشت سر بگذاری کدام کاری بوده که دوست نداشتی آن را انجام دهی و آن را دیگر انجام نمیدهی؟
بدترین صحبتی که انجام دادم مصاحبهام علیه فرزامی عضو پیشین هیئت مدیره استقلال بود. در هتل استقلال بودیم که از او معذرت خواهی کردم و گفتم کارم زشت بود و من را به خاطر جوانیام ببخش.
* این مصاحبه عواقب دیگری هم داشت. میگفتند از جایی خط گرفته بودی.
به خدا آن صحبتها خطی نبود. بزرگترین اشتباهم در استقلال صحبت درباره فرزامی بود که اصلا به من ربطی نداشت.
* حنیف عمرانزاده نسبت به 4 سال گذشته چه تفاوتی کرده است؟
بزرگتر شدم، دوست و دشمن را شناختم، اینکه چطور باید رفتار کنم، چه کار کنم و یا چه کاری نکنم.
* 4 سال است در تهران زندگی میکنی. اتفاق افتاده خانوادهات بگویند چقدر تغییر کردهای؟
نه، ما که به خاطر فوتبال خانوادهمان را نمیبینیم. از قلعه نویی تشکر میکنم که هر وقت مرخصی بخواهم به من میدهد تا برای دیدن خانوادهام به شمال بروم. آنها برای یکی دو هفته به تهران میآیند و میروند چون نمیتوانند در آپارتمان زندگی کنند. وقتی در محلهای زندگی کنی که دور و برت خانوادهات، فامیل و آشنا باشد سخت است بخواهی در آپارتمان در و دیوار نگاه کنی.
حنیف عمرانزاده نه شاخ دارد و نه دم. فرق من با دوستان دوران بچگیام این است که در استقلال بازی میکنم وگرنه هیچ فرقی نکردم و یا کوهی نکندهام! بهترین دوستانم در تهران هنوز همان بچه محلهای من هستند. یکی از بهترین دوستانم علی سرخانی است که همیشه به من لطف داشته و هوای من را در تهران دارد. در کل خودم هیچ تغییری نکردم ولی طرز لباس پوشیدن همه به مرور زمان تغییر میکند.
*با وجود اینکه مازندرانیهای زیادی در تیمهای استقلال و پرسپولیس بازی میکنند ولی تیمی در سطح اول کشور فوتبال ندارد. دلیل این موضوع را چه میدانی؟
خودم به شدت طرفدار نساجی مازندران هستم. برنامه دارم که اواخر فوتبالم در این تیم بازی کنم. سال گذشته آنقدر بیمعرفتی کردند و بازیهای این تیم را دیگر نشان ندادند. شخصی به نام پرهام آمد نساجی را در دست بگیرد ولی کاری کردند که فرار کرد. تصور کنید شخصی به نام سلیمانی تیم کاله آمل مازندران را در اختیار دارد. همه جا وقتی صحبت از «کاله» میشود نام آمل را بر زبان میآورند. اگر به سلیمانی بگویند فوتبال را در دست بگیر این کار را میکند. چرا نباید از افرادی مثل او حمایت کنند؟
شما نگاه کنید مازندران به سرسبز بودنش معروف است ولی یک زمین چمن سبز ندارد. کجای دنیا چنین چیزی اتفاق میافتد؟ در اهواز با توجه به آبوهوایی که دارد اگر در چمن مصنوعی بازی کنی اشکالی ندارد ولی شمال بروی در چمن مصنوعی بازی کنی عصبی میشوی. خیلی زور دارد که در مهد درخت، گل و بلبل بخواهی در چمن مصنوعی بازی کنی.
امیدوارم مسئولان و بزرگان مازندران نساجی را حمایت کنند تا یک تیم در لیگ برتر داشته باشیم. همین حالا 6 بازیکن در پرسپولیس و 4 بازیکن در استقلال مازندرانی هستند. جالب این است که قبلا میگفتند تبریز مهد فوتبال ایران است و بعد شد خوزستان ولی اکنون مهد فوتبال ایران مازندران شده است. همه میدانند که تعداد مازندرانیها در فوتبال ایران زیاد است ولی خیلی جالب است که این استان تیمی در لیگ برتر ندارد.
* چرا بیشتر مازندرانیهای فوتبال ما از جمله خودت، محمدرضا خلعتبری، شیث رضایی و .. شیطان هستند؟!
به دلیل آبوهوا، رطوبت و غداهای مازندران است!(میخندد) شر بودن من به خاطر شوخیهایی است که با بازیکنان انجام میدهم.
* با مربیان زیادی کار کردی. بیشتر تحت تاثیر کدام یکی از آنها قرار گرفتی؟
همه مربیان خوب بودند. هر کسی یک مربی را در ذهن خودش دارد که تحت تاثیر او باشد. مثلا مهدی مهدویکیا از علی دوستی نام میبرد. من هم از همایون شاهرخی اسم میبرم. 19 سالم بود که دفاعهای پاس آن موقع مدافعان تیم ملی بودند ولی من ثابت بازی میکردم. با حضور محمد نصرتی، هادی شکوری و بیژن کوشکی به من بازی میداد. فوتبالم را مدیون همایون شاهرخی هستم. پس از آن زیر نظر وینگو بگوویچ با اینکه مشکل داشتم کار کردم که در حق من پدری کرد. دینی که دارم به همایون شاهرخی است. هر جا او را ببینم دستش را میبوسم. او واقعا آدم خاصی است.
* قبول داری با کارهایی که میکنی قدر خودت را نمیدانی؟
تیمهای استقلال و پرسپولیس آنقدر حاشیه دارند که نمیدانی به فکر پولت باشی، به فکر چکهای برگشتیات باشی و یا به فکر بازی.
* ولی میگویند فوتبالیستها پول خوبی میگیرند؟
نمیگویم فوتبالیستها بد پول میگیرند ولی وقتی اعلام میکنند که X تومان پول میدهند به همان اندازه پول نمیدهند. پولی را که بخواهند بدهند تکه تکه میدهند که آن هم برای گرفتنش باید زجر بکشی. امیدوارم آقای روحانی که رئیس جمهور شده تکلیف استقلال و پرسپولیس که تحت نظر دولت هستند را مشخص کند. سهام این 2 تیم را به مردم بفروشند.
تیمی مثلا 20 میلیون هوادار دارد و اگر هر هوادار 1000 تومان بدهد بودجه یک فصل استقلال میشود. البته ممکن است یک نفر 100 تومان بدهد و نفر دیگر یک میلیون تومان. ما میانگین گرفتیم اگر هر شخصی 1000 تومان بدهد 20 میلیارد تومان میشود. دوستم استقلالی 2 آتشه است و حاضر است 10 میلیون تومان کمک کند.
* سال گذشته مقطعی به نظر میرسید که افسرده شده بودی و حتی روزنامهای تو را سوژه کرده بود...
بحث افسردگی نبود. آدم برای زندگی، پولش و برنامههایش برنامهریزی میکند ولی به یکباره میبیند هیچ چیزی در زندگیات به هم نمیخورد. وقتی ببینی هیچ پولی نگرفتهای و 90 درصد از پولت باقیمانده افسرده میشوی. چند بار به شرکت اسپانسری که از آنها چک داشتم مراجعه کردم ولی خبری نشد. آنقدر که به فکر پاس شدن چکهایم بودم به فکر تمرین نبودم.
* در این چک اسپانسر پای سعید شیرینی سرپرست پرسپولیس هم وسط بود؟
این اسپانسر 3 امضا داشت که یکی از امضاها برای شیرینی عضو هیئت مدیره این شرکت بود. نمیدانم چرا چک من پاس نمیشد. یکی فقره از چکها پاس شد ولی یک فقره دیگر هنوز باقیمانده که امیدوارم هر چه زودتر پاس شود. آن روزی که برای پاس شدن چک به بانک پاسارگارد مراجعه کردم سعید شیرینی هم حضور داشت.
* مدتی پشت خط هادی عقیلی و سید جلال حسینی در تیم ملی ماندی و الان هم پشت خط حسینی و پژمان منتظری. چرا نتوانستی خودت را به تیم ملی تحمیل کنی؟
همه این بازیکنان خوب بودند و نظر سرمربی این بوده از آنها استفاده کند. زمان افشین قطبی یکسالونیم در تیم ملی حضور داشتم. تلاش میکنم امسال به تیم ملی دعوت شوم.
* بیشتر مازندرانیها کشتیگیر شدند. چرا تو به سمت فوتبال رفتی؟
دورهای تیم ملی به جام جهانی رفته بود و همه در جو فوتبال بودند. یک دوره هم همه در جو کشتی بودند. ما هم دوران فوتبال به سمت این رشته رفتیم.
* با توجه به رفتارهای جالبی که در تمرینات میکنی خاطره هم داری؟
یادم میآید با فرزاد حاتمی بر سر پرتاپ لاستیک به پشت سکوهای کمپ باشگاه شرط بسته بودیم که هر کسی باخت ناهار بدهد. فردای آن روز متوجه شدیم به تیتر روزنامهها تبدیل شدهایم!
* درباره امیر قلعهنویی صحبت کن. با وجود اینکه او مربی جدی است ولی برخی اوقات متوجه شدیم که او را هم میخندانی!
امیرخان در تمرینات خیلی جدی است. وقتی جدی میشود حساب کار دستمان میآید چون با کسی تعارف ندارد. یکی از ویژگیهای خوب قلعهنویی این است که در بحث فنی با کسی شوخی ندارد اما وقتی که تمرین متوقف میشود یا بازیکنان در حال خوردن آب هستند با بازیکنان شوخی هم میکند.
* چرا پشت سر امیر قلعهنویی حرف و حدیث وجود دارد؟
همین جمله را بگویم که کسی که در ورزش ما موفق است حرف پشت سرش زیاد است. حالا میخواهد هر کسی باشد. مثلا علی دایی به کسی باج نمیدهد و زندگی خودش را میکند. کسی هم نمیتواند او را زمین بزند چون خدا او را نگه داشته است. یکبار یا 2 بار پشت قهرمانیهای شخصی حرف میزنند نه پشت سرمربی که 5 قهرمانی لیگ برتر دارد. این قهرمانیها که شانسی به دست نمیآید.
* از توپهای لیگ برتر هم خیلی انتقاد میکنند. تو حرف خاصی درباره آن داری؟
شنیدهام هر کسی درباره توپها صحبت کند او را به کمیته اخلاق میبرند. الان میترسم درباره توپها صحبت کنم! این توپها عالی هستند و وقتی آن را شوت میزنی کیف میکنید! (میخندد). امیدوارم با این صحبتها من را به کمیته اخلاق نبرند!
* رقیب اصلی استقلال در این فصل؟
فولاد، سپاهان، تراکتورسازی و پرسپولیس.
* روی پرسپولیس میشود حساب باز کرد؟
تیمی که علی دایی را دارد چرا نباید روی قهرمانی آن حساب باز کرد؟
* در اوقات سرگرمی کتاب میخوانی یا فیلم نگاه میکنی؟
هم فیلم نگاه میکنم و هم موسیقی زیاد گوش میدهم. سیدی فیلم پایتخت 2 را گرفتم تا تماشا کنم. فیلمهای امیر جعفری را هم نگاه میکنم. بیشتر کتابهای تاریخی میخوانم چون حوصله خواندن رمان ندارم که مثلا ببینم آخرش چه اتفاقی میافتد. کتابهایی را دوست دارم که در آن 40 داستان کوتاه باشد. نمیخواهم کتاب حالت رمانی باشد و بیشتر دوست دارم حقیقی باشد. کتابهای تاریخی ایران مثل کوروش، تخت جمشید و ... را زیاد میخوانم اما کتابی را نمیخوانم که مثلا داستان دختر کبریتفروش باشد که آخرش چه اتفاقی میافتد!
* جریان آن چند هواداری که چند هفته پیش در کمپ استقلال برای تو آهنگ محلی گذاشته بودند چه بود؟
آنها بچه محلهای ما بودند که از چمستان آمده بودند. خودم خندهام گرفته بود که آهنگ محلی پخش میکردند.
* میگویند تعصب در فوتبال ایران کم شده است. موافقی یا مخالف؟
شاید برخی بگویند پول تعصب را از بین برده ولی بعید میدانم کسی تعصب نداشته باشد. خود من در ویلای شمال رحمتی شاهد بودم که چه پولی به او پیشنهاد دادند یا جواد نکونام 600 تا 700 میلیون پول خود را به استقلال بخشید. خود من که هیچی ولی سیاوش اکبرپور و یا کادر فنی پولی نگرفتهاند. اینها تعصب نیست؟ تعصب است که پیش فتحاللهزاده میرویم و با او راه میآییم. همه بازیکنان پیشنهادات عالی داشتند ولی در استقلال ماندند.
من هم میدانم هواداری که برای تماشای یک بازی فوتبال به ورزشگاه میآید چه هزینهای باید بپردازد. الان شخصی که بخواهد از خانهاش به ورزشگاه آزادی بیاید و برگردد، بلیت بخرد، چیزی بخورد 50 هزار تومان باید هزینه کند. امکانات هم زیر صفر است.
* چه خاطره بدی از سال قبل در ذهنت مانده؟
بازی با الریان قطر توپ به سرم خورد و وارد دروازه شد یا دربی که 3 بر 2 واگذار کردیم. به نظرم آن دربی شانسی بود!
* بهترین خاطره؟
پیروزی در 4 دربی متوالی، قهرمانی جام حذفی و قهرمانی لیگ برتر در سال گذشته.
* در این فصل هواداران استقلال تو را با سبک جدید تشویق میکنند که خودت هم از این مسئله تعجب کرده بودی. درست است؟
از بازی با الشباب بود که سکوهای روبروی جایگاه نام «حنیف» را با سبک خاصی صدا زدند که اوایل از این نوع تشویق تعجب کرده بودم.
* بازیکنان استقلال معتقدند اگر میهمانی یا اردویی باشند بدون حنیف عمرانزاده به آنها خوش نمیگذرد. مگر چه کار میکنی که دوست دارند هر جا که میروند تو هم باشی؟
فکر کنم بحث شیرین بودنم و شوخی کردنم باعث شده این حرفها را بزنند.
* در تمرین 2 هفته پیش با این هیکلت با مهدی رحمتی کشتی گرفتی ولی باختی. این موضوع سوژه همه بازیکنان شده بود.
من به رحمتی نباختم. ابتدا من او را زمین زدم ولی شما این صحنه را ندیدید و صحنهای را دیدید که زمین خوردم. خود رحمتی میداند چه کار کرد که من زمین خوردم! فن او خطا بود.
* جثه تو هم کم حاشیه نداشته!
این هیکل را خدا داده که از آن استفاده کنیم. اگر این هیکل را هم نداشتیم خدا چیزهای دیگر را به ما نمیداد. کار خداست یکی کوتاه قد است، یکی بلند قد و یکی هم مثل من هیکلی.
* زمان بچگیهایت هم «شیطان» بودی؟
خیلی. کل محل اسم من را «شیرخان» گذاشته بودند. شخص شری به همین نام در محل ما زندگی میکرد که لقب او را برای من گذاشتند.
* در مورد فوتبالیستها حرفحدیثهایی وجود دارد که میگویند با وجود پول خوبی که میگیرند بیرون از زمین فوتبال حرفهای برخورد نمیکنند. مثلا شبزندهداری میکنند. چقدر با این مسئله موافقی و اینکه برای تو اتفاق افتاده که بخواهند به میهمانی خاصی دعوتت کنند؟
از این اتفاقات برای هر فوتبالیستی میافتد ولی بستگی به خود بازیکن دارد. من همیشه در خانه خودم حضور دارم و هیچوقت از این کارها نمیکنم و یا پیش دوستانم که گفتم میروم. رستورانی در صادقیه دارد که همیشه پیش او میروم. بعد از اتفاق منشوری شدنم دیگر هیچ اتفاقی برای من نیفتاد چون آدم از یک سوراخ 2 بار گزیده نمیشود. امسال هم خدا بخواهد متاهل میشوم تا هیچ حرفوحدیثی پشت سرم نباشد. به نظرم فوتبالیستی که شبزندهداری میکند مشخص است چه رفتاری دارد.
* حنیف عمرانزاده از خودش راضی است؟
پدر و مادرم از من راضی باشند برای من کافی است.
* بزرگترین اشتباهی که انجام دادی؟
(مکث میکند) سال گذشته دقیقه 90 امیر قلعهنویی گفت وارد زمین شوم ولی این کار را نکردم. این کارم بزرگترین اشتباه سال گذشتهام بودم.
* کمی هم درباره بازی روز چهارشنبه مقابل بوریرام صحبت کن. برخیها میگویند با تیم آسانی بازی دارید؟
این تیم 7 بازیکن اسپانیایی در ترکیب خودش دارد. روز بازی مشخص میشود که آنها چه تیمی دارند. امیدوارم ما را حمایت کنند تا از این مرحله هم عبور کنیم. نه تنها از استقلال بلکه از سایر تیمها نیز حمایت کنند.
تیم ملی نیز بازیهای جام جهانی را در پیش دارد و نباید زنگ تفریح سایر تیمها باشد. مسئله دیگر حق پخش تلویزیونی است که امیدوارم آن را به باشگاه پرداخت کنند. برای سریال 3 میلیارد پول میدهند برای فوتبال هم بدهند.
* الگوی فوتبالیات چه بازیکنانی بودند؟
در ایران رحمان رضایی و در اروپا یاپ استام هلندی.
* همیشه صحبت از پیشنهاد پرسپولیس به تو میشد. در این باره چه صحبتی داری؟
چند سال پشت سر هم از پرسپولیس پیشنهاد داشتم ولی در این فصل پیشنهادی نداشتم. خون من آبی است، خانوادهام آبی هستند و نمیتوانم به پرسپولیس بروم.
* ولی میگفتند تو پرسپولیسی بودی که به استقلال رفتی.
این حرفها را رسانههایی مطرح کردند که معتبر نیستند.
* در شبکههای اجتماعی هم عضو هستی؟
من نه فیسبوک دارم و نه صفحه هواداری. من یک اینستاگرام دارم که برای هوادارانم است و کد 555 را دارد.
* اگر حرف خاصی داری بگو.
از خانوادهام تشکر میکنم که خیلی برای من زحمت کشیدند. از همه دوستانم تشکر میکنم ولی از حاج عباس موسوی خیلی تشکر کنم چون او نقش اصلی را در استقلالی ماندنم داشت. روی پای خودم ایستادم و به کسی دین ندارم ولی به این شخص دین دارم. در زمانی که همه من را رها کردند او پشت من ایستاد. البته هواداران هم دلیل زیادی برای ماندنم بود ولی این شخص بر گردن من حق دارد. مدتی است در کار فیلتر و روغن هم هستم که امیدوارم این کارم هم بگیرد.